اشک شوق برای صنعت
به گزارش وبلاگ اشاره، کارخانه فولادسازی مجتمع غدیر نی ریز دیروز افتتاح شد و این مجتمع نیز به جمع فولادسازان کشور پیوست. شاید مثل هر برنامه رسمی دیگر، اخبار و فیلم های این رویداد صنعتی را دنبال می کردم که ناگهان در این میان، اشک شوقی نگاهم را جلب کرد.
لحظه ای نفسگیر، مهیج و ملتهب. چهره ای که ثانیه شماری می نماید تا خط فراوری فولادسازی در این مجتمع راه اندازی گردد. شاید در طول تاریخ این اشک ها خاطراتی زیادی را برایمان رقم زده باشد، اما چرا دروغ! دیروز که اشک او را دیدم یاد اشک حمید استیلی افتادم و طعم شیرین آن شب به یاد ماندنی در استادیوم ژرلان لیون فرانسه در 21 ژوئن 1998 دوباره برایم زنده شد.
همت و پشتکار این مدیر جوان و همکاران پرتلاشش در فولاد غدیر نی ریز، به ما قوت قلب می دهد و اشک شوق او، معنای امید را تفسیر می نماید. دغدغه ای که راه 16 ساله را 16 ماهه به انتها می رساند. طرح احداث این کارخانه از سال 1386 زده شد و پروژه احداث آن 16 سال معطل ماند، اما در 16 ماه مدیریت تازه به خاتمه رسید.
راه اندازی مجتمع فولادسازی غدیر نی ریز، فقط یک پرنده و پروژه نیست بلکه پیغام آور امید و انگیزه است؛ امیدی که ما را به سر شوق می آورد. درست است که حال و روز این روز های اقتصاد ما خوب نیست، اما شاید گفتن این سخن خوشایند بعضی ها نباشد که مصائب و سختی ها هر چقدر هم بزرگ باشند نباید مانع رسیدن ما به اهداف مان باشد.
اقدام اخیر فولاد غدیر نی ریز برای بعضی از مدیرانی که سال ها است از بحران کنونی اقتصاد کشور می نالند و بهانه جویی را جایگزین کار های نکرده خود می نمایند آیینه و نقطه عطفی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
شوق خدمت به ایران و مردم عزیزش چنان است که سرزنش های خار مغیلان را بر او هموار می نماید و می داند هیچ راهی نیست، کان را نیست انتها و بعیدبودن مقصد را فقط بهانه ای می انگارد برای راه رفتن بیشتر برای رسیدن.
منبع: آهن نیوز
منبع: فرارو