بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (2)

به گزارش وبلاگ اشاره، آراستگی ظاهر محدود در دیدنی ها نیست، بلکه بوی خوش هم نوعی زیبایی و آراستگی به تعداد می آید. ظاهر شدن در میان مردم آدابی دارد؛ استعمال بوی خوش از جمله آن آداب است که مورد توجه ویژه دین مبین اسلام

بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (2)

نویسنده: محمد تقی فعالی

دو) بوی خوش

آراستگی ظاهر محدود در دیدنی ها نیست، بلکه بوی خوش هم نوعی زیبایی و آراستگی به تعداد می آید. ظاهر شدن در میان مردم آدابی دارد؛ استعمال بوی خوش از جمله آن آداب است که مورد توجه ویژه دین مبین اسلام بوده است. در سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که هزینه عطر آن بزرگوار بیشتر از خوراکشان بوده است. (1) استعمال عطر و مشک نزد آن حضرت به گونه ای بود که شب های تاریک قبل آنکه دیده شوند از بوی خوش شان شناخته می شدند. (2) امام صادق (علیه السلام) سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مورد استفاده از بوی خوش این گونه بیان می کنند:

کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یُنفِقُ عَلَی الطِّیبِ أکثَرَ ما [مِمَّا] یُنفِقُ عَلَی الطَّعَامِ؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بوی خوش بیشتر از غذا هزینه می کردند. (3)

درباره امام صادق (علیه السلام) هم وارد شده است که جایگاه و محل عبادت آن حضرت در مسجد، از بوی عطرشان شناخته می شد. (4) امام صادق (علیه السلام) دو رکعت نماز با بوی خوش را بهتر از هفتاد رکعت بدون بوی خوش می دانند. (5)

نکته جالب اینکه اسراف در دین مبین اسلام، مذموم و ناپسند است ولی امام صادق (علیه السلام) هزینه برای خرید عطر را جزء اسراف بیان نمی کنند:

مَا أنفَقتَ فِی الطِّیبِ فَلَیسَ بِسَرَفِ؛ آنچه در راه بوی خوش مصرف گردد، اسراف نیست. (6)

درباره استفاده از بوی خوش، از حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) احادیث متعددی به یادگار مانده است. بدین منظور به نمونه هایی اشاره می گردد.

نمونه نخست: وشاء از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:

امام سجاد (علیه السلام) مشک دانی داشتند که در آن عطریّات بود و هرگاه می خواستند از منزل بیرون بروند از آن استعمال می کردند. (7)

نمونه دوم: بزنطی از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:

استعمال بوی خوش از سنّت های پیامبران است.(8)

نمونه سوم: یاسر خادم گوید: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: جبرئیل به من گفت: یک روز در میان بوی خوش استعمال کن و روز جمعه را ترک نکن. (9)

نمونه چهارم: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند:

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست خود یک گل به من دادند. هنگامی که گل را نزدیک دماغم بردم فرمودند آن گل سرآمد گل های بهشت بعد از گل یاس است. (10)

نمونه پنجم: امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

محلی که امام صادق (علیه السلام) در مسجد جلوس می کردند با بوی خوش شناخته می شد و مردم از بوی خوشی که از آنجا می آمد می دانستند آنجا محل آن حضرت است.(11)

نمونه ششم:

محمدبن یحیی صولی بیان می کند که روزی در خانه حضرت رضا (علیه السلام) بودیم. در خانه ایشان عود هندی روشن بود. آن حضرت (علیه السلام) قصد بیرون رفتن داشتند، امّا پیش از آن، از گلاب و مُشک استفاده کردند. (12)

نمونه هفتم: حضرت رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است:

وقتی که مرا به آسمان (یعنی معراج) بردند، یک قطره از عرق من چکیده و از آن گلی سرخ رویید پس هر کس دوست دارد که بوی مرا استشمام نماید این گل را بو کند. (13)

هوای اطراف ما با عطر و بوهایی پر شده که انواع پیام ها را به ما می رسانند و غالباً حس بویایی، ناخودآگاه ما را در شکل دادن نگرش های دیگران کمک می کند. بوی خوش، در دل انگیز کردن محیط نقش بسزایی دارد. رایحه مطبوع، عامل قدرتمندی در به وجود آوردن تصویری جالب و مجذوب کننده از یک فعالیت است. رایحه ی خوش عنصری است که به صورت غیرمحسوس برفرایند ارزیابی مردم اثر می گذارد. در طرف مقابل، بوهای نامناسب، ارزش ها و جنبه های مثبت محیط را تحت تأثیر قرار داده و اثر منفی بر دیگران می گذارد.

سه) زینت با انگشتر

یکی از اموری که در سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) و هم پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) رایج بوده، استفاده از انگشتر به منظور آراستگی و زینت بخشیدن است. پیشوایان دین همواره با انگشتر عقیق و هم فیروزه ارتباط نیکی داشته اند. آنان برای استفاده از انگشتر، نقوش انگشتر، فوائد و آثاری هم بیان داشته اند که می توان به مواردی اشاره کرد.

نمونه نخست:

بزنطی گوید: در خدمت حضرت رضا (علیه السلام) بودیم، آن جناب انگشتر پدرشان و جدشان را بیرون آوردند، در خاتم امام صادق (علیه السلام) نوشته شده بود: أنتَ ثِقَتِی فَاعصِمنی مِنَ النّاس؛ خدایا تو تکیه گاه من هستی. مرا از مردم محافظت فرما. و در خاتم موسی بن جعفر (علیه السلام) نوشته شده بود: حَسبِیَ اللهُ؛ خدا مرا کفایت می کند و در آن یک شاخه گل و یک هلال هم نقش شده بود. (14)

نمونه دوم: احمدبن محمد گوید: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:

انگشتر عقیق، فقر را از بین می برد و نفاق را از دل های مردم زائل می کند. (15)

نمونه سوم: امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انگشتر عقیق در دست کنید که شما را اندوه فرا نخواهد گرفت مادامی که انگشتر در دست داشته باشید. (16)

نمونه چهارم: دارم بن قبیصه از حضرت رضا (علیه السلام) از پدرانشان از علی (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:

از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم می فرمودند: انگشتر عقیق در دست کنید؛ زیرا او اولین کوهی است که به وحدانیّت خداوند، نبوّت من، ولایت تو ای علی و به دخول شیعیانت به بهشت ایمان آورد. (17)

نمونه پنجم:

علی بن محمد صیمری گوید: با دختر جعفر بن محمود ازدواج کردم و او را بسیار دوست داشتم، ولیکن مدّتی گذشت از وی فرزندی نیامد، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) رسیدم و موضوع را عرض کردم، تبسّم کردند و گفتند: در انگشتری که نگین آن فیروزه باشد بنویس: رَبَّ لاتَذَرنی فَرداً و أنتَ خَیرُ الوَارِثینً؛ پروردگارا مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهتری.

گوید: این کار را کردم و یک سال از این قضیه گذشت. خداوند به من پسری عنایت فرمود. (18)

چهار) زینت با رنگ

در آموزه های دینی دو مفهوم مطرح است؛ یکی خضاب و دیگری حنا. خضاب به معنای رنگ کردن موی سر، ریش، دست، پا، صورت یا پوست بدن است. در قدیم رسم بر آن بوده است که با استفاده از مواد مختلفی به ویژه حنا مواضع مختلف بدن را به رنگ های سرخ، زرد یا سیاه رنگ می کردند و از این طریق بر زیبایی خود می افزودند. در این میان حنّا جایگاه ویژه ای داشت. حنّا درختچه ای است با برگ هایی شبیه برگ های درخت انار که گل هایش سفید و خوشبو است و برای تزیین بدن به کار می رفت. (19)

سیره رسول گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم امامان شیعه (علیهم السلام) این بود که خضاب می کردند و از حِنّا برای تغییر رنگ مواضعی از بدن خود استفاده می نمودند. هشتمین پیشوای شیعیان (علیه السلام) هم در این زمینه نکاتی به نام توصیه، درمان و ارائه ویژگی ها دارند.

سلیمان بن جعفر جعفری نقل می کند که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:

الخِضَابُ بِالسَّوَادِ زِینَهٌ لِلنِّساءِ مَکبَتَهُ لِلعَدُوَّ؛ خضاب به رنگ سیاه، مایه زینت زنان و سبب خشم دشمنان است. (20)

حسن بن جهم گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: خضاب فرموده اید؟ فرمود: آری با حنا، مگر نمی دانی که این کار سودی فراوان دارد که زن دوست دارد در تو همان زینت را ببیند که تو دوست داری در او ببینی و زنانی از عفت بیرون شده فاسد گشتند و چنین نشدند مگر بواسطه کم توجهی شوهرانشان به آرایش خود. (21)

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

مکروه است که انسان در حال جنابت خضاب نماید. (22)

ناماعیل بن بزیع نقل می کند که به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: دختری است که حیض او بند آمده، فرمود سرش را با حنّا خضاب کن بزودی مشکلش برطرف می گردد. من چنین کردم و حائض گشت. (23)

حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از جد بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می فرماید:

عَلَیکُم بِسَیَّدِ الخِضَابِ فَإنَّهٌ یُطَیَّبُ البَشَرَهً وَ یَزِیدُ فِی الجِمَاعِ؛ بر شما باد به خضاب نمودن؛ زیرا که پوست را نیکو می گرداند و باعث افزایش نیروی آمیزش می گردد. (24)

امام رضا (علیه السلام) برای درمان سردرد می فرماید:

فَلیَختَضِب بِالحِنَّاءِ؛ [برای درد سر] به حِنّا خضاب کنید. (25)

حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) به نقل از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل می فرماید:

الحِنّاءُ بَعدَ النُّورَهِ أمَانُ مِنَ الجُذَامِ وَ البَرَصِ؛ حِنّا بستن پس از نوره کشیدن موجب جلوگیری از مرض جذام و پیسی است. (26)

پنج) سرمه کشیدن

یکی از واژه هایی که سنّت پیشوایان دین با آن روبرو می شویم، کُحل است. کحل به معنای سرمه کشیدن چشم است. البته معانی دیگری هم برای آن بیان شده است؛ آسمان بدون ابر، سال سخت و سالی که در آن قحطی و خشکسالی باشد. در لغت عرب به سرمه دان مِکحَلَه گفته می گردد چنانکه میله سرمه دان را مِکحال می گویند. (27)

سرمه کشیدن در سنّت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم امامان شیعه (علیه السلام) وجود داشته است. حضرت رضا (علیه السلام) در این رابطه به نکاتی زیبا اشاره دارند.

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

هر کس چشمش ضعیف گردد به هنگام خواب هفت میل سرمه بکشد: چهار میل به چشم راست و سه میل در چشم چپ که مژه ها را می رویاند و چشم را جلا می دهد و خداوند به سرمه فایده ی سی ساله می دهد. (28)

امام رضا (علیه السلام) در فوائد سرمه یسنگ می فرماید:

عَلَیکَ بِالإثمِدِ فَإنَّهُ یَجلُو البَصَرَ وَ یُنبِتُ الأشفَارَ وَ یُطَیِّبُ النَّکهَهً وَ یَزِیدُ فِی الباهِ؛ بر تو باد به سرمه که چشم را جلا می دهد و مژه ها را می رویاند و دهان را خوشبو می کند و بر نیروی باه می افزاید. (29)

نادر خادم از حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل می کند که حضرت به یکی از اهل مجلس فرمود: سرمه بکش، آن مرد در پاسخ حضرت گفت که دوست ندارم در خانه زینت داشته باشد. امام (علیه السلام) فرمود:

تقوا داشته باشد و سرمه بکش و سرمه را فراموش مکن. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سرمه را به تعداد طاق بکشید که این کار سودمند و نیکو است و عمل نکردن به آن هم مانعی ندارد. (30)

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِرِ فَلیَکتَحِل؛ هر کس به خدا و آخرت ایمان دارد حتماً سرمه بکشد. (31)

پی نوشت ها:

1- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص34.

2- همان، ص33.

3- همان، ص34.

4- همان، ص42.

5- همان.

6- همان، ص41.

7- کلینی، الکافی، ج6، ص510؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص415؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص144.

8- همان.

9- کلینی، الکافی، ج6، ص511؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص427؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص365.

10- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص41؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص146؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص433.

11- کلینی، الکافی، ج6، ص511؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص42؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص416.

12- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص179.

13- ابن حبان، المجروحین، ج2، ص106.

14- کلینی، الکافی، ج6، ص473؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص362؛ فیض کاشانی، الوافی، ج20، ص776.

15- کلینی، الکافی، ج6، ص470؛ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص357؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص85.

16- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص47؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص86.

17- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص70؛ مجلسی، بحارالانوار، ج27، ص280.

18- طوسی، الامالی، ص49؛ مجلسی، بحارالانوار، ج92، ص343 و ج101، ص78.

19- فراهیدی، العین، ج4، ص178؛ طریحی، مجمع البحرین، ج2، ص50؛ ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص385؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل واژه؛ تعیین، فرهنگ تعیین، ذیل واژه، عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه.

20- صدوق، ثواب الاعمال، ص21.

21- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص81.

22- همان، ص83.

23- کلینی، الکافی، ج6، ص484؛ فیض کاشانی، الوافی، ج6، ص646.

24- نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص394.

25- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص374.

26- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص48؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص89؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص74.

27- فراهیدی، العین، ج2، ص62؛ ابن منظور، لسان العرب، ج11،ص584؛ طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص460؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل واژه؛ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه.

28- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص59؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص191.

29- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46.

30- همان، ص47؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص96.

31- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46؛ صدوق، ثواب الاعمال، ص40؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص99.

منبع مقاله :

فعالی، محمد تقی، (1394)، سبک زندگی رضوی (5)، مشهد: انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

منبع: راسخون

به "بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (2)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (2)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید