توزیع عادلانه فرصت ها با استارتاپ ها
به گزارش وبلاگ اشاره، در رابطه با تغییراتی که استارتاپ ها در جامعه ایجاد نموده و امکاناتی که فراهم نموده اند می توان از جنبه های مختلف صحبت کرد. اما من به دو موضوع یعنی کاهش نابرابری و افزایش فرصت ها از یک سو و ایجاد تعادل در زندگی از سوی دیگر خواهم پرداخت. همه این تغییرات ناشی از نگاه جدیدی است که استارتاپ ها به زندگی داشته و به دنبال آن سبک زندگی جدیدی را برای ما رقم زده اند. اما همه این دستاوردها پیش از هرچیز ناشی از شفاف بودن مدل این کسب وکارهاست.
شفافیت در استارتاپ ها
یکی از مواردی که استارتاپ ها را در زندگی ما بسیار تأثیرگذار نموده استفاده آنها از بستر اینترنت و دسترسی همزمان به تعداد زیادی از مردم است. طبیعتاً استارتاپ ها برای رسیدن به این هدف و برای اینکه بتوانند به شکلی مقیاس پذیر به تعداد زیادی از کاربران در مناطق مختلف جغرافیایی خدمت رسانی نمایند احتیاج به شفافیت بالایی دارند. مغازه کوچکی را در نظر بگیرید که یک زمانی در گوشه ای از شهر فعالیت می کرد و محصولی را می فروخت. به عنوان یک خریدار به سختی می توانستید بفهمید که این محصول از کجا آمده است، قیمت اصلی اش چقدر بوده و مغازه دار چقدر از فروش آن سود می برد. ولی استارتاپ ها خواه ناخواه باید در کارشان شفافیت داشته باشند، زیرا در معرض دید و قضاوت تعداد زیادی از کاربران قرار دارند.
یک زندگی متعادل
اتفاق دیگری که استارتاپ ها رقم زده اند صرفه جویی در زمان است. ذات نوآورانه استارتاپ ها و اصول و شرایطی که برای رشد بیشتر ناگزیر از رعایت آنها هستند، باعث بهبود بسیاری از فرایندهای روزمره زندگی شهروندان شده است. به عبارتی به دنبال تغییراتی که استارتاپ ها به وجود آورده اند شهروندان و کاربران می توانند زمان بیشتری را ذخیره نمایند. ما به عنوان شهروندانی که عصر صنعتی را پشت سر گذاشته و در عصر تکنولوژی و نوآوری به سرمی بریم با ترندها، فکرها و ابداعات جدیدی محاصره شده ایم. در این شرایط احتیاج داریم زمان بیشتری را به خودمان اختصاص دهیم. مدل کاری استارتاپ ها یاری می نماید در زندگی خود تعادل برقرار کنیم. حتی این روزها شرکت های نوآور و استارتاپ های عظیم جهان سعی دارند ساعات کاری کارمندان خود را کم نمایند. شرکت های عظیمی که چهار روز در هفته را برای کارکردن درنظر گرفته و سه روز را کاملاً تعطیل نموده اند متوجه شده اند بهره وری کارکنان این شرکت ها در آن چهار روز، 30 درصد افزایش پیدا نموده است. استارتاپ ها این فرهنگ را بسط داده اند که هرچه انسان ها فرصت بیشتری برای فکر کردن به خود و پرداختن به روابط اجتماعی و کاری شان داشته باشند در کارشان هم پیروز تر خواهند بود. تعادل برقرار کردن میان کار و زندگی دغدغه ای است که استارتاپ ها آن را جدی گرفته اند و سبک زندگی جدیدی که استارتاپ ها برای ما رقم زده اند مقدمه رسیدن به چنین شرایطی را برای ما مهیا نموده است.
توزیع عادلانه فرصت ها
اتفاق دیگری که استارتاپ ها بانی آن بوده اند افزایش فرصت تغییر و رشد برابر است. نمونه شاخص آن هم دسترسی عادلانه به آموزش است که امروزه از طریق استارتاپ ها و وب سایت های عظیم جهان فراهم شده و افراد می توانند در کمترین زمان به آخرین آموزش ها و آخرین مطالب علمی دسترسی پیدا نمایند. تا چندین سال پیش چنین فرصتی وجود نداشت ولی استارتاپ ها چنین فرصتی را ایجاد کردند. کاهش نابرابری در دسترسی به فرصت ها و امکان دادن به جغرافیای محلی برای رشد متوازن، هدیه استارتاپ ها به جوامع در حال توسعه است؛ فرصتی که این روزها در ایران هم نتایج آن را با ده ها کسب وکار نوآورانه استانی شاهد هستیم. اگرچه در ابتدای راه هستیم اما به نظر من این مدل از کسب وکار در حال تسری به سایر بخش های مالی کشور است و احتمالاً در سال های آینده موج تازه ای از کسب وکارهای توسعه گرا را شاهد خواهیم بود.
روی دیگر سکه استارتاپ ها
درست است که استارتاپ ها اتفاق های خوبی را رقم زده اند ولی درست همانند چاقوی جراحی که در عین نجات جان انسان می تواند به تهدیدی برای او تبدیل گردد، کارایی استارتاپ ها و چگونگی بهره بردن از آنها به نگاه ما بستگی دارد. استارتاپ ها برای رشد همه جانبه جامعه ظرفیت بسیار بالایی دارند اما همه چیز بستگی به این دارد که از کدام دریچه به آنها نگاه کنیم. اگر خلق ارزش های انسانی و یاری کردن به انسان ها مدنظرمان باشد استارتاپ ها قطعاً در رشد جامعه مؤثر خواهند بود. برای نمونه آلودگی هوا را در نظر بگیرید. بارها از عظیمترهایمان شنیده ایم که زندگی در گذشته چقدر سخت بوده و برای رفتن از جایی به جای دیگر، نه فقط ماشین، حتی خیابان مناسبی هم وجود نداشته است. امروزه همه این مسائل رفع شده ولی همه این امکاناتی که در اختیار انسان قرار گرفته در نهایت به هوای آلوده منجر شده است چراکه صرفاً توسعه را مدنظر قرار داده ایم و بهبود زندگی انسان ، محور اصلی کارمان نبوده است . یعنی با یک رویکرد اشتباه، شهر را برای خودروها توسعه داده ایم نه برای انسان ها. شهری که برای انسان ها توسعه داده می گردد احتمالاً درخت های بیشتر و خودروهای کمتری خواهد داشت. در چنین شهری به جای اتوبان، محل عبورومرور دوچرخه سواران وجود خواهد داشت. این مثالی است که نشان می دهد باید از بستر نوآوری و تکنولوژی و بستری که استارتاپ ها برای یک زندگی تازه دراختیارما قرار داده اند استفاده کنیم تا بتوانیم یک زندگی انسانی داشته باشیم. خلاصه اینکه باید دقت داشته باشیم نگاه غیرانسانی به محصولات و خدمات و ظرفیت های این کسب وکارها می تواند آنها را به تهدیدی علیه زندگی ما تبدیل کند.
منبع: ایران آنلاین