نقش رهبران سازمانی برای معنایابی در مسیر حرفه ای کارکنان
به گزارش وبلاگ اشاره، وقتی کارکنان فقط بر وظایف روزانه خود تمرکز می نمایند و در روزمرگی های زندگی غرق می شوند، این احتمال وجود دارد که تصویر بزرگ تر و معنای انجام کار خود را از دست بدهند. علاوه بر این، هنگامی که کارکنان با کاری که انجام می دهند کمتر هماهنگ و همسو هستند، اندازه رضایت و مشارکت آن ها از آن کار به طرز چشمگیری کاهش می یابد. عدم توجه به این موضوع در کوتاه مدت می تواند تاثیر منفی بر کیفیت کار داشته باشد.
به گزارش دنیای اقتصاد، اما در دراز مدت، بهره وری نیروی کار شما را کاهش داده و پیروزیت کسب و کار شما را زیر سوال خواهد برد. فرسودگی شغلی، موج استعفا های بزرگ و عدم تمایل به مشارکت در فعالیت های سازمان، نشانه هایی است که این روز ها در محیط های کاری شاهد آن هستیم. شاید خودآگاهی و یافتن معنای زندگی شخصی و حرفه ای به بالا بردن بهره وری یاری کند.
اینکه چگونه در پی معنا و هدف در زندگی شخصی و شغلی خود باشیم، می تواند به احساس رضایت در سفر حرفه ای به ما یاری کند. نکته مهم این است که هیچ پاسخ آسانی برای این سوال وجود ندارد. در نهایت کشف معنای زندگی، یک سفر است و از نظر عملی، شامل انجام یک ارزیابی صادقانه از حوزه های مختلف زندگی ما به طور مداوم است. آغاز این فرآیند می تواند با نگاه کردن به همه چیز هایی که به ما یاری نمی نمایند و به ما احساس رضایت یا مفید بودن نمی دهند، باشد.
ما می توانیم با کار روی جنبه هایی از زندگی خود آغاز کنیم که با آنچه هستیم و زندگی ای که برای خود تصور می کنیم همخوانی ندارد. در طول این فرآیند کشف، ابزار کوچینگ و بهره گرفتن از حمایت های کوچ های زندگی یا کسب و کار می تواند یاری نماینده باشد. اما اگر رهبر یک سازمان هستید، چه نقشی در این مسیر دارید و چگونه می توانید مطمئن باشید که کاری که کارکنانتان انجام می دهند برایشان معنادار است؟
چند اقدام ساده وجود دارد که مدیران و رهبران کسب وکار می توانند برای حمایت از کارکنان خود انجام دهند.
ایجاد ارزش های اصلی. ایجاد ارزش های اصلی مشترک و حصول اطمینان از همسویی کارکنان با آن یک الزام برای هر سازمان است که منجر به دریافت معنی و رضایت برای کارکنان شما در محل کار می گردد و یک چرای مشترک برای وظایف روزانه که همه در تیم احتیاج به دستیابی به آن دارند، فراهم می نماید. کارکنان در این شرایط احساس قدرت می نمایند و تصمیماتی می گیرند که از منظره شرکت حمایت می نمایند.
همه وظایف روزانه کارکنان پر زرق و برق (مجذوب کننده) نیستند؛ به ویژه در یک استارت آپ. اما اگر شما در خصوص چرایی پشت وظایف شفاف باشید و ارزشی را که افراد در خلق این چرایی ایجاد می نمایند به آن ها نشان دهید، توان تحمل تکرار ها و روزمرگی ها بیشتر شده و مقدار رضایت افزایش می یابد.
درک چگونگی تاثیر مشارکت فردی. مدیران باید اثری را که فعالیت های هر فرد بر سازمان و در نهایت در جامعه می گذارد برای او شفاف نمایند. اینکه برای افراد فرصتی ایجاد نمایند تا بتوانند بخشی از اهداف فردی خود در زندگی را به وسیله کار محقق نمایند و درک نمایند کاری که انجام می دهند ارزشمند است. هیچ چیز رضایت بخش تر از این نیست که مدیران ببینند کارمندان به ثمره کار خود لبخند می زنند!
معین اهداف و مسیر شغلی با هم. هنگام آغاز به کار کارکنان تازه، با آن ها در خصوص اهداف خود صحبت کنید و سپس یک مسیر شغلی را با هم ترسیم کنید. به احتیاج ها و ارزش های آن ها گوش دهید تا معین کنید چه چیزی برای آن ها مهم است. دوست دارند تا کجا رشد نمایند؟ دوست دارند چه تجربیاتی داشته باشند؟ کار آن ها را با منظره هماهنگ کنید و از پتانسیل فردی افراد بهره ببرید. به طور مرتب بر پیشرفت کارکنان نظارت داشته باشید و بازخورد دو طرفه در این مسیر را از قلم نیاندازید. کاری کنید که همکاران شما احساس نمایند بخشی از کل کسب وکار هستند.
ایجاد ساختار هایی مبتنی بر پرورش احترام. مدیران می توانند به کارکنان یاری نمایند تا با حفظ ساختار های رهبری که پرورش دهنده احترام متقابل است، معنای حضور خود را پیدا نمایند. این ساختار ها منجر به ترویج محیطی می گردد که در آن کارکنان احساس آزادی می نمایند تا تجربیات مثبت و منفی خود را به اشتراک بگذارند. فعالیت ها و رویداد های جمعی و تقویت روحیه، یک عنصر کلیدی برای حفظ این محیط های حمایتی و معنادار کردن فعالیت های حرفه ای است.
قدردانی. مدیران افرادی هستند که کارکنان را راهنمایی می نمایند و قدردانی از کارکنان یکی از وظایف مدیران است. ابعاد و مقدار کار مهم نیست، مدیران همواره باید سعی نمایند قدردان فعالیت های کوچکی که کارکنان در راستای اهداف شرکت انجام می دهند باشند و به آن ها حس دیده شدن و شنیده شدن بدهند. تشویق و ترغیب کارکنان، یکی از باید های رهبری در دنیای امروز است.
ایجاد فضا برای استراحت و بازبینی مسیر. کارکنان و تیم ها را تشویق کنید زمان هایی را در کار برای تامل و تفکر در خصوص مسیر شغلی خود در نظر بگیرند. هنگامی که کارکنان به طور مداوم از جلسه ای به جلسه دیگر می روند، هیچ فضایی برای درک کامل ارزش یا هدف کار خود ندارند.
ایجاد تغییر و تشویق به خلاقیت و نوآوری. مدیران باید راهی برای تغییر اوضاع از احساس تکرار روزانه به احساس رضایت برای کارکنان پیدا نمایند. در نقش یک مدیر، ارتباط بیشتر با کارکنان گاهی اوقات می تواند نگرش افراد را تغییر دهد. این ارتباط می تواند به وسیله گوش دادن به دغدغه های آنها، درخواست ارائه راه حل های خلاقانه و نوآورانه و حتی همراهی با تیم در یک برنامه مفرح ماهانه باشد.
تشویق به یادگیری مهارت های تازه. ارائه فرصت به اعضای تیم برای یادگیری مهارت های تازه که آن ها را برای سازمان ارزشمندتر می نماید و در نتیجه سقف عایدی آن ها را افزایش می دهد، ثابت نموده است که آن ها برای طولانی مدت در سازمان می مانند.
شفافیت. با فرض اینکه افراد مناسبی در قطار سازمان شما برای رسیدن به مقصد سوار هستند، برای حفظ انگیزه کارکنان، رهبران باید چهار جنبه شفافیت را در لکوموتیو این قطار تعریف نمایند: شفافیت هدف، شفافیت برنامه، شفافیت مسوولیت و شفافیت اختیارات.
این سطح از شفافیت به افراد یاری می نماید به کار خود معنا دهند. وظیفه یک رهبر سازمانی پیروز، حصول اطمینان از شاد بودن کارکنان نیست، بلکه حصول اطمینان از این است که کارکنان در کاری که انجام می دهند، احساس کار معنادار داشته باشند.
یکی از وظایف کلیدی رهبر سازمان، پاسخ به این سوال است که چرا دیگران باید به دیدگاه ما اهمیت دهند. ما باید به کارکنان خود نشان دهیم که چرا آن ها باید با کمال میل استعدادها، خلاقیت، آگاهی و تجربیات خود را به هدف مشترکی که ما داریم، پیوند بزنند.
مترجمان: سیدمحمداعظمی نژاد، مریم میرصادقی
منبع: فرارو